روز ۱۵اکتبر ، روز عصای سفید است؛ روزی که روشن دلان جهانْ طراوت، پویایی و نشاط را به جویبار زندگی فرامی خوانند. در این روز روشن ضمیران فریاد می دارند: ما هم تپیدن قلب زندگی و زدن نبض طبیعت را احساس می کنیم. ما حتی می توانیم با همین چشمان به ظاهر بسته خویش، در […]

روز ۱۵اکتبر ، روز عصای سفید است؛ روزی که روشن دلان جهانْ طراوت، پویایی و نشاط را به جویبار زندگی فرامی خوانند. در این روز روشن ضمیران فریاد می دارند: ما هم تپیدن قلب زندگی و زدن نبض طبیعت را احساس می کنیم. ما حتی می توانیم با همین چشمان به ظاهر بسته خویش، در

روز ۱۵اکتبر ، روز عصای سفید است؛ روزی که روشن دلان جهانْ طراوت، پویایی و نشاط را به جویبار زندگی فرامی خوانند. در این روز روشن ضمیران فریاد می دارند: ما هم تپیدن قلب زندگی و زدن نبض طبیعت را احساس می کنیم. ما حتی می توانیم با همین چشمان به ظاهر بسته خویش، در زلال شعور و صفای فطرت خدایی مان، جلال و جمال حضرت حق را بنگریم. می توانیم با چشم لامسه خود با همه کس و همه چیز سخن بگوییم و حتی با تأمل در گردش حکیمانه چرخ روزگار، به مهمانی همه نشانه های خلقت برویم. عصای سفید چونان پرچمی است که به نشان استقلال در دست روشن دلان به حرکت درمی آید و آینه ای است که قدرت و نعمت خدایی را به تماشای تأمل و تفکر دیگران می گذارد. این روز بر تمامی روشن دلان عزیز  مبارک باد.

درمان و پیش گیری
بسیاری از نابینایی ها قابل پیش گیری هستند؛ زیرا نابینایی و کم بینایی، یا ارثی است یا غیرارثی که هر کدام، پیش گیری و درمان مخصوص به خود را دارد.

وظیفه پدر و مادر
سلامت فرزندان، برای پدر و مادر از اهمیت فراوانی برخوردار است. به همین دلیل اگر فرزندان دچار مشکل و معلولیتی مثل نابینایی شوند، بهار زندگی آن ها تبدیل به خزان می شود و اگر این مشکل از طرف پدر و مادر و بی دقتی آن ها باشد، با توفان ملامت های دیگران و شلاق سرزنش ها مواجه خواهند شد. پس بر پدر و مادر ضروری است که با انجام مشاوره های مختلف، استفاده از اطلاعات و جزوات مراکز مربوطه مثل بهزیستی، از معلولیت های فرزندان خود مثل نابینایی، ناشنوایی و… جلوگیری کنند. آن ها می دانند که کسب اطلاعات پزشکی مربوط به سلامت فرزندان، حتی از تهیه غذا، پوشاک و مسکن آن ها مهم تر است.

وظیفه مهم مسئولان
از آن جایی که نابینایی و کم بینایی، در بسیاری از موارد به دلیل عدم دسترسی اطلاعات دقیق و عدم شناخت علل آن ها از سوی مردم، به ویژه مردم روستاهای دورافتاده و محروم است، اطلاع رسانی مردم از طریق رسانه ها، مطبوعات، مراکز بهزیستی و خانه های بهداشت روستاها اهمیت بیش تری دارد؛ از این رو شایسته است مسئولان و فرهیختگان جامعه مردم را به یادگیری این مسائل ترغیب کنند؛ زیرا هزینه پیش گیری برای دولت و خانواده ها، بسیار کم تر از هزینه خدمات بعدی به نابینایان و کم بینایان خواهد بود.

نابینا و شغل
یکی از مشکلات اساسی افراد نابینا، مسأله اشتغال آن هاست. باید توجه داشت که لزوما تمام نابینایانْ بدون شغل نخواهند ماند. حتی آن هایی که در میان سالی بینایی خود را از دست می دهند، بی هیچ وقفه ای می توانند به کار و زندگی عادی باز گردند؛ بنابراین، بینایی تنها عامل موفقیت شغلی نیست، همان طور که نابینایی هم به تنهایی عامل عدم پیشرفت در شغل و کسب و فرصت های شغلی نخواهد بود. بیش تر اوقات، از دست دادن شغل یا فرصت های شغلی، به ارزشی بستگی دارد که توسط فرد به کار داده می شود. استقلال اقتصادی و احساس امنیت مالی، رابطه ای تنگاتنگ با شغل دارد از نظر نابینایان کار برای کسب امنیت، احساس تعلق به دیگران، احساس اعتماد به نفس، کسب احترام و احساس خودشکوفایی است. بدون تردید کسب فرصت های شغلی توسط نابینایان، موجب می شود که آنان از زندگی یک نواخت فاصله بگیرند؛ بنابراین، توجه مسئولان و اولیا و مربیان به این امر بسیار مفید خواهد بود.

نظرهای نادرست
عدم شناخت صحیح از دیگران، در نوع برخورد با آن ها مؤثر خواهد بود. در مورد نابینایان نیز گمان های نادرستی بین مردم شیوع دارد که باعث برخوردهای نامناسب با آن ها می شود؛ گمان هایی چون: افراد نابینا دارای یک حسّ اضافی هستند که آن ها را قادر می سازد تا مانع روبه رو را تشخیص دهند؛ نابینایان در حواس دیگر قوی تر هستند؛ آن ها از استعداد موسیقی برتری برخوردارند؛ افراد نابینا ناتوان و وابسته به دیگران هستند؛ کودکان نابینا به طور خودکار توانایی بیش تری در تمرکز و دقت دارند و شنوندگان بهتری هستند. با اصلاح نظرات و شناخت دقیق تر از شرایط نابینایان، می توان به آن ها کمک کرد، بدون این که بی جهت، آنان را مورد ترحم قرار دهیم و یا این که با دل سوزی بی مورد، باعث برهم زدن استقلال و احساس اعتماد به نفس آن ها شویم.

چگونگی رفتار با نابینایان
نوع رفتار با نابینایان در جامعه، می تواند در سرنوشت آن ها و حالات روحی و روانی شان تأثیرات متفاوتی بگذارد. برای رفتار و تعامل با نابینایان، باید از یک سری نکات غافل نبود؛ از جمله آن ها این که واقع بین باشیم و به آن ها بفهمانیم که با دیگران هیچ گونه تفاوتی ندارند؛ آن ها را با نام صدا بزنیم و وقتی به آن ها نزدیک می شویم، به نحوی آن ها را از حضور خود آگاه کنیم و اگر احتمال می دهیم ما را نشناسد، بهتر است خود را دقیق به آن ها معرفی کنیم؛ از کمک هایی که به استقلال و خودکفایی آن ها لطمه می زند، جدا بپرهیزیم. نباید با ترحم های بی خود و یا مهر و علاقه و احساس بی مورد، باعث رنجش آن ها شد؛ برای راهنمایی آن ها، از کلمه هایی مثل آن جا، این جا، کمی آن طرف تر و غیره استفاده نکنیم، بلکه باید از کلمات دقیق و با معنای روشن استفاده کرد؛ هنگام صحبت با آن ها روبه رویشان بنشینیم؛ از جابه جایی وسایل آن ها بدون اجازه شان بپرهیزیم؛ از او بخواهیم در فعالیت های مختلف شرکت کنند و والدین، اطرافیان و مربیان را از طریق آموزش های لازم و برنامه های مشاوره، با مسائل نابینایان آشنا ساخت.

نابینا و اطرافیان
روان شناسان معتقدند که نابینا سعی دارد مستقل باشد. دوست ندارد مورد ترحم واقع شود. او می خواهد اعلام کند که مثل بقیه انسان ها می تواند از استعدادهای خدادادی خود استفاده کند و به رشد و کمال برسد؛ بنابراین، از اطرافیان و مربیان می خواهد که اجازه دهند خود او اداره امور خود را به عهده بگیرد و جای وسایل خود را انتخاب کند و در این میان، مربیان و اطرافیان تنها از دور مراقب آن ها باشند که خطر جدی ای آن ها را تهدید نکند.

نابینا و مذهب
نابینایان، بیداردلانی هستند که خدای بزرگ را از درون می یابند و با او به نجوا می نشینند.

عصای سفیدش را تقُ تق به زمین میکوبیدو با نگاهی سرد به این ور آنور میچرخید!یاد تصورش از دنیا می افتم…روشن دل دنیا دلم کاش من هم دیدم به دنیاهمانند تصور شما از آن بودو یا کاش دنیااز روی تصویر ذهنی شما نقاشی میشد…چشمانم،نگاهشان را با نا امیدی و دنیایی از یأسبه فردایی از دنیا دوخته اند که شمابدون آن، امیدوار و پر نشاط به تمامی راه مینگرید…

به قلم..

اعظم رحمانپور